دستگاه: چهار گاه
نام تصنیف: غم تنهایی
ترانه سرا: ؟
آهنگساز: استاد علی تجویدی
خواننده: بانوی گلها و دلها الهه
متن
آخر نشوندی در خاک و خونم
بردی ز خاطر نام و نشونم
آسون پریدی از آشیونم
اشکم ندیدی دردت به جونم
...
پروا نکردی از دل غمگین من
رفتی نترسیدی تو از نفرین من
پروا نکردی از دل غمگین من
رفتی نترسیدی تو از نفرین من
...
پیمون گسستی دیگر نبستی
ویرونه شده آشیونۀ من
بی تو خونۀ غم گشته خونۀ من
پیمون گسستی دیگر نبستی
ویرونه شده آشیونۀ من
بی تو خونۀ غم گشته خونۀ من
...
دنیا دیگه از من گسسته
حتی در میخونه بسته
وای از من و رسوایی ام
وای از غم تنهایی ام
...
آخر نشوندی در خاک و خونم
بردی ز خاطر نام و نشونم
آسون پریدی از آشیونم
اشکم ندیدی دردت به جونم
...
پروا نکردی از دل غمگین من
رفتی نترسیدی تو از نفرین من
پروا نکردی از دل غمگین من
رفتی نترسیدی تو از نفرین من
...
هزاران سال دیگه رنگ بهار همینه
هزاران سال دیگه تابستون در کمینه
خورشید همین خورشیدو زمین همین زمینه
بارون هزاران ساله از آسمون میباره
پاییز همین پاییزو بهار همین بهاره
تن منه که خسته س..این رسم روزگاره
گل اومد بهار اومد گل اومد بهار اومد
گویی که این ترانه ترانه ی دیروزه
شمع عمر آدمها چه بی امان می سوزه
واسه دامن البرز برف و گرما و سرما گویی فرقی نداره
تن منه که خسته س..این رسم روزگاره
ماه این گوی سرگردون این فانوس آسمون
هزاران سال دیگه شبگرد آسمونه
گاهی پیدا و گاهی پشت ابرا پنهونه