مرغ سحر

تارنگاری تقدیم به بانوی گلها و دلها حمیرا

مرغ سحر

تارنگاری تقدیم به بانوی گلها و دلها حمیرا

کتاب مرغ شباهنگ بخش پنجم(محمودی خوانساری و شأن و منزلت آواز ایرانی)

با هرکه حرف دوستی آغاز میکنم 
خوابیده دشمنی است که بیدار می کنم

از بس که در زمانه یکی اهل درد نیست
اظهار درد خویش به دیوار میکنم



برای دانلود بخش پنجم کتاب مرغ شباهنگ اینجا کلیک کنید.

کتاب مرغ شباهنگ بخش چهارم(سبک شناسی آواز محمودی خوانساری)

«آن را که غمی چون غم من نیست چه داند»

آن را که غمی چون غم من نیست چه داند
کز شوق توام دیده چه شب می‌گذراند
وقتست اگر از پای درآیم که همه عمر
باری نکشیدم که به هجران تو ماند
سوز دل یعقوب ستمدیده ز من پرس
کاندوه دل سوختگان سوخته داند
دیوانه گرش پند دهی کار نبندد
ور بند نهی سلسله در هم گسلاند
ما بی تو به دل برنزدیم آب صبوری
در آتش سوزنده صبوری که تواند
هر گه که بسوزد جگرم دیده بگرید
وین گریه نه آبیست که آتش بنشاند
سلطان خیالت شبی آرام نگیرد
تا بر سر صبر من مسکین ندواند
شیرین ننماید به دهانش شکر وصل
آن را که فلک زهر جدایی نچشاند
گر بار دگر دامن کامی به کف آرم
تا زنده‌ام از چنگ منش کس نرهاند
ترسم که نمانم من از این رنج دریغا
کاندر دل من حسرت روی تو بماند
قاصد رود از پارس به کشتی به خراسان
گر چشم من اندر عقبش سیل براند
فریاد که گر جور فراق تو نویسم
فریاد برآید ز دل هر که بخواند
شرح غم هجران تو هم با تو توان گفت
پیداست که قاصد چه به سمع تو رساند
زنهار که خون می‌چکد از گفته سعدی
هرک این همه نشتر بخورد خون بچکاند



برای دانلود بخش چهارم کتاب مرغ شباهنگ اینجا کلیک کنید.


یک شاخه گل برنامه شماره 386


به کعبه رفتم و آنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم

چو حلقهٔ در کعبه به صد نیاز گرفتم
هزار مرتبه در دل دعا به روی تو کردم

نهاده خلقِ حرم سوی کعبه روی عبادت
من از میان همه روی دل بسوی تو کردم

بموقف عرفات ایستاده خلق دعا خوان
من از دعا لب خود بسته گفتگوی تو کردم

مرا به هیچ مقامی نبود قدرت گامی
طواف و سعی که کردم به جستجوی تو کردم


برای دانلود اینجا کلیک کنید.